اگر دنبال خند،سرگرمی و بازی و هیجان هستید لطفا با خنده بر روی این لینک کلیک کنید

با خنده وارد شوید

ما را با نظرات خود شاد کنید.

با خنده وارد شوید

ما را با نظرات خود شاد کنید.

با خنده وارد شوید
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

رمضان و آشپزی

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماه رمضان پارسال بود! هیچکسی هم خونه مون نبود و تنها بودم! حوصله ام بدجوری سر رفته بود! رفتم اتاقم، داشتم همینجوری بین کتاب هام گشت میزدم که یهو چشمم خورد به یک کتاب آموزش آشپزی، که روز تولدم، یکی از دوستان دانشگاهی واسم هدیه گرفته بود!
منم که عاشق ابتکار های جدیدم، جَو منو گرفت و خواستم واسه ناهار یه چیزی درست کنم که انگشت هامم باهاش بخورم! (اصلا هم حواسم نبود که روزه ام، اصلا
)!
رفتم بیرون خرید و برگشتم خونه! طبق کتاب همه ی کاراش رو کردم و بعد از یکی دو ساعت تونستم غذا رو حاضرش کنم!
یه قاشق که تست کردم گفتم به به! عجب غذایی شده و مامانم باید به همچین پسری افتخار کنه! خلاصه جاتون خالی، نشستم خوردمش! یه ذره هم تو یخچال نگه داشتم بمونه تا خلاقیتم رو به رُخ مادرم بکشم! بعد از نیم ساعت دیگه اش گرفتم خوابیدم، بعدش که بیدار شدم، یه دل درد شدید گرفته بودم که بیا و ببین! گلاب به روتون همش میرفتم
WC! فکر میکنم نزدیکای ساعت پنج بود که مامانم رسید و منو تو اون وضعیت دید و منم کل داستانو واسش تعریف کردم که چی شده! هم کتابو بهش نشون دادم و هم وسایل مورد نیازی که هنوز از تو آشپزخونه جمع شون نکرده بودم و روی اُپِن بودن!
مادرم برگشت بهم گفت: پسره ی دیوونه، اولا: تو فرق بین آب و عرق نعناع رو تشخیص ندادی؟؟ دوما: این روغن زیتونه، نه روغن مایع! سوما: این منظورش فلفل دلمه بوده، نه فلفل! چهارما: ادویه هم باید میریختی، پس ادویه ات کووو؟؟ پنجما: تو اصلا میدونی یک حبه یعنی چقدر؟؟؟ اصلا اینارو بیخیالش، بگو ببینم، خِیره سرت مگه تو روزه نبودی؟؟؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
خوش آمدید لطفا با نظرات خود ما را خوشحال کنید.با تشکر از حضورتان